سوال: آیا حقیقتاً کتابمقدس کلام خداست؟
جواب: پاسخ ما به این پرسش بیانگر طرز نگرش ما به کتابمقدس، اهمیت آن در زندگی شخصی ما، و در نهایت اثر جاودانی آن در زندگیمان می باشد. اگر کتابمقدس واقعاً کلام خداست، بنابراین بایستی به آن اهمیت بدهیم، از اصول آن پیروی نمائیم، و نهایتاً به آن اعتماد کنیم. اگر کتابمقدس کلام واقعی خداست، هر گونه بی اهمیتی نسبت به آن، بی اهمیتی نسبت به خداست.
این واقعیت که خدا کتابمقدس را در اختیار ما گذارده است، در واقع نشانگر محبت و توجهی است که او نسبت به ما دارد. مفهوم سادۀ "مکاشفه" این است که خدا آنچه را که هست و طریقی را که بتوان با او رابطه داشت برای ما مکشوف کرده است. ما به هیچ وجه نمی توانستیم این حقایق را بدانیم اگر خود خدا آنها را در کتابمقدس برای ما آشکار نکرده بود. هر چند این مکاشفه بصورت تدریجی و در طول 1500 سال به کمال رسید، ولی دربرگیرندۀ تمام حقایقی است که انسان نیاز دارد بداند تا نجات یابد. اگر کتابمقدس کلام واقعی خداست، بنابراین در ارتباط با ایمان، زندگی مسیحی، و اخلاقیات والاترین و مقتدرترین مأخذ ما می باشد.
پرسشی که ما باید از خود بپرسیم این است که "چگونه میتوان اطمینان حاصل نمود که کتابمقدس کلام حقیقی خداست؛ و نه صرفاً یک کتاب خوب؟ کتابمقدس چه خصوصیات منحصر به فردی دارد که آن را برتر از سایر کتب می سازد؟" اگر بخواهیم صِحّت ادعای کتابمقدس را مبنی بر اینکه الهام الهی است و برای داشتن ایمان و رشد در زندگی مسیحی دارای اقتدار نهائی است مورد آزمایش قرار دهیم، لازم است بطور جدی به این سؤالات پاسخ دهیم.
نمی توان انکار کرد که کتابمقدس مدعی این حقیقت است که کلام خداست. این مطلب به وضوح در دوم تیموتاؤس 15:3-17 آمده است: "و اینکه از طفولیت کتب مقدسه را دانسته ای؛ که می تواند تو را حکمت آموزد برای نجات بوسیلۀ ایمانی که بر مسیح عیسی است. تمامی کتب از الهام خداست و بجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است تا مرد خدا کامل و به جهت هر عمل نیکو آراسته شود."
مطالعۀ شواهد درونی و بُرونی کتابمقدس ثابت می کنند که کتابمقدس حقیقتاً کلام خداست. شواهد درونی اشاره به حقایقی میکنند که درون کتب کتابمقدس یافت می شوند و بر الهامی بودن آن شهادت می دهند. اتحاد و یکپارچگی کتابمقدس یکی از اولین شواهد درونی است که ثابت میکند کتابمقدس کلام واقعی خداست. اگر چه کتابمقدس شامل 66 کتاب می باشد که در سه قارۀ مختلف، به سه زبان متفاوت، بوسیلۀ 40 نفر از طبقات مختلف اجتماعی، و در طول 1500 سال به نگارش در آمده است، کتابی است یکپارچه. یعنی از ابتدا تا به انتها هیچ تناقضی در آن وجود ندارد. این یکپارچگی ثابت می کند که نویسنده های تمام کتب کتابمقدس از یک منبع الهی هدایت شده اند تا فقط کلام عاری از خطای خدا را به نگارش درآورند.
یکی دیگر از شواهد درونی کتابمقدس که ثابت میکند کتابمقدس کلام خداست پیشگوئی ها و نبوت هائی است که در آن به ثبت رسیده اند. کتابمقدس حاوی صدها پیشگوئی است که حتی در جزئیات در بارۀ آیندۀ اقوامی خاص (مانند قوم بنی اسرائیل)، شهرهائی مشخص، آیندۀ بشر، و ظهور ماشیح (او که نه فقط نجات دهندۀ قوم بنی اسرائیل است بلکه تمام آنانی را که به او ایمان آورند) نبوت می کند. برخلاف نبوتهائی که در سایر کتب مذهبی آمده است و یا بوسیلۀ افرادی مانند نوستراداموس (Nostradamus) انجام شده است پیشگوئی های کتابمقدس به شرح دقیق جزئیات پرداخته و همواره بطور تمام و کمال به انجام رسیده اند. عهد عتیق به تنهائی شامل بیش از 300 پیشگوئی در بارۀ عیسی مسیح می باشد. نه فقط پیشگوئی شده بود که کجا متولد خواهد شد و از نسل چه خانواده ای خواهد بود، بلکه چگونگی مرگ و قیامش در روز سوم نیز نبوت شده بود. به وقوع پیوستن تمام این نبوتها ما را به این نتیجۀ منطقی می رساند که همه از یک منبع الهی سرچشمه گرفته اند. هیچ کتاب مذهبی دیگری وجود ندارد که مانند کتابمقدس حاوی این همه پیشگوئی باشد.
منحصر به فرد بودن قوت و اقتدار کتابمقدس سومین شاهد درونی است که ثابت می کند کتابمقدس یک کتاب الهی است. شاید به نظر آید که این نکته خیلی ضعیف است و یا اینکه ما آن را از راه تعصُب مطرح می کنیم، ولی واقعیت این است که هیچ کتابی اقتدار کتابمقدس را ندارد. زندگی افراد بیشماری توسط مطالعۀ کتابمقدس عوض شده است. کتابمقدس معتادین و همجنس بازان را از عادات مهلکشان آزاد ساخته و شفا داده است؛ متخلفین و مطرودین اجتماع را احیا نموده است؛ مجرمین قصی القلب را تغئیر درونی بخشیده است؛ گناهکاران را توبیخ نموده است؛ و تنفردرونی بسیاری را به محبت و بخشش تبدیل نموده است. همین نکته ثابت می کند که کتابمقدس کلام مقتدر الهی است. کتابمقدس قادر است اینچنین تغئیراتی حاصل نماید زیرا حقیقتاً کلام خداست.
به مانند شواهد درونی، شواهد بُرونی نیز حقانیت کلام خدا را ثابت می کنند. تاریخ در کتابمقدس یکی از این شواهد است. کتابمقدس بسیاری از وقایع تاریخی را جزء به جزء شرح میدهد. پس لازم است (به مانند هر سند تاریخی) صحّت آن را بررسی کنیم. کشفیات باستانشناسی و سایر نوشته جات تاریخی صحّت مطالب کتابمقدس را به دفعات تأئید کرده اند. در واقع آثار باستانشناسی و نُسخه های بدست آمده ثابت کرده اند که کتابمقدس کامل ترین و دقیق ترین سند تاریخی دنیای باستان است. شرح دقیق و صحیح وقایع تاریخی در کتابمقدس ثابت می کند که کلام واقعی و قابل اعتماد الهی است. پس هرگونه تعلیم کتابمقدس قابل اعتماد است زیرا که کلام حقیقی خداست.
شاهد بُرونی دیگری که ثابت میکند کتابمقدس کلام الهامی خداست خلوص و صداقت نویسندگان کتابمقدس است. چنانکه قبلاً ذکر شد، افرادی را که خدا برای نگارش کلامش برخیزانید از طبقات متفاوت اجتماعی بودند. مطالعۀ زندگی شخصی آنان نشان می دهد که نه فقط دلیلی برای عدم صداقت نداشتند، بلکه حاضر بودند برای پیغامی که از خدا دریافت نموده بودند جان خود را فدا سازند. نویسندگان عهد جدید و ایماندارانی که در دورۀ آنان می زیستند (اول قرنتیان 6:15) به صحت و حقانیت پیغامشان ایمان کامل داشتند زیرا عیسی مسیح قیام کرده بر آنان ظاهر شده بود و آنان با او زندگی کرده بودند. ملاقات مسیح قیام کرده آنچنان زندگی آنان را دگرگون کرده بود که هر چند گاهی اوقات از ترس در پناهگاه ها می زیستند، ولیکن مایل بودند بخاطر پیغامی که خدا بر آنان مکشوف کرده بود بمیرند. زندگی و مَرگ آنان شهادت میدهد که کتابمقدس کلام واقعی خداست.
آخرین شاهد بُرونی که ثابت میکند کتابمقدس کلام الهامی خداست بَقای آن در طول قرون متمادی است. از آنجا که کتابمقدس مدعی بوده که کلام واقعی خداست، بیش از هر کتاب دیگری در تاریخ مورد حمله قرار گرفته است. طوری که بسیاری در پی نابودی آن بوده اند. علی رغم تمام حملاتی که جهت براندازی کتابمقدس در زمان اولین امپراطوران روم (از قبیل دئوکلسین)، دیکتاتورهای کمونیست، و حتی ملحدان و ضد خدایان امروزی صورت گرفته است، کتابمقدس استوارانه به بقای خود ادامه داده، و همچنان پرفروش ترین کتاب در سراسر گیتی است.
طی اعصار متمادی شکاکیون مذهبی تلاش نموده اند تا کتابمقدس را یک افسانۀ مَحض معرفی کنند اما کشفیات باستانشناسی وجود آن را به عنوان یک شاهد ثابت نموده است. مخالفین مدعی شده اند که تعالیم و اصول کتابمقدس بسیار قدیمی و متناقض با اصول حاکم بر جوامع امروزی است. ولی واقعیت نشان می دهد که اصول اخلاقی، مفاهیم قانونی، و تعالیم آن بیش از هر کتاب دیگری بر اصلاح جوامع و فرهنگ های مختلف دنیا اثر بجا ماندنی داشته است. کتابمقدس هنوز هم به وسیلۀ علم، فلسفه، و نهضت های مختلف سیاسی مورد حمله قرار میگیرد ولی همچنان، به مثال زمانی که به نگارش درآمد، اصول آن حقیقی و منطبق با نیازهای بشر امروزی است. کتابمقدس در طول 2000 سال گذشته اثر بنیادی و اساسی بر زندگی افراد بیشمار و فرهنگ های متعدد داشته است. برخلاف تلاش مخالفین برای نابودی و بی اعتبار کردن کتابمقدس، این کتاب هنوز هم مقتدر، حقیقی، و مؤثر باقی مانده است. ثابت برجا ماندن کتابمقدس در برابر این همه حمله نشانگر آن است که کلام حقیقی خداست. اتهامات و حملات به کتابمقدس از هر نوع که باشند، نباید تعجب کنیم که کتابمقدس برای همیشه به عنوان کلام غیر قابل تغئیر الهی باقی مانده است و همچنان باقی خواهد ماند. عیسی مسیح نیز خاطرنشان ساخت: "آسمان و زمین زایل میشود لیکن کلمات من هرگز زایل نشود." (مرقس 31:13)
آیا حقیقتاً کتابمقدس کلام خداست؟
سوال: آیا کتاب مقدس اشتباه دارد، ضدو نقیض است، و یا هماهنگی در آن نیست؟
جواب: اگر ما کتاب مقدس را بدون غرض بخوانیم، بدون اینکه بخواهیم دنبال اشتباه در آن بگردیم، میبینیم که کتابی جامع، هماهنگ و تا حدی درک آن آسان می باشد. بله، قسمتهای مشکلی هم در آن وجود دارد. بله، آیاتی هم هستند که بنظر مغایر هم می آیند. ما باید بیاد داشته باشیم که کتاب مقدس بوسیلة 40 نویسندة مختلف در مدت 1500 سال نوشته شده است. هر نویسنده با روشی خاص ، از دیدی متفاوت ، برای خوانندگانی متفاوت، و به منظوری متفاوت نوشته است. بنابراین باید اختلافات کوچکی را انتظار داشت. بهر حال، اختلاف الزاما ضد و نقیض بودن نیست. و این کاملا اشتباه است اگر فکر کنیم راهی نیست که همة آن آیات در هماهنگی معنی بدهند. حتی اگر الان برای آن جوابی نداشته باشیم، معنی آن این نیست که جوابی وجود ندارد. خیلی ها به اصطلاح اشتباهاتی در کتاب مقدس در رابطه با تاریخ و یا جغرافیا پیدا کردند که بعدها وقتی شواهد باستان شناسی بیشتری پیدا شد، معلوم گردید که کتاب مقدس درست بوده است.
ما معمولا سوالاتی مثل این دریافت می کنیم که "توضیح بدهید این آیه ها چطور می توانند ضد و نقیض نباشند!" یا "ببینید این یک اشتباه در کتاب مقدس است!" باید اعتراف کرد که جواب به بعضی از چیزهایی که مردم می پرسند مشکل است. بهر حال، ما به این نکته اعتقاد داریم که جواب درست و عاقلانه و اساسی برای هر یک ازاین به اصطلاح ضد و نقیض ها و اشتباهات وجود دارد. کتابها و وب سایتهایی موجودند که در آنها لیست "همة اشتباهات کتاب مقدس" نوشته شده است. بیشتر مردم سوالات خود را از این مراجع بدست می آورند و خودشان این به اصطلاح اشتباهات را پیدا نمی کنند. همچنین کتاب و وب سایتهایی در دسترس هستند که تک تک این به اصطلاح اشتباهات را رد می کنند. متاسفانه بیشتر مردمی که به کتاب مقدس حمله می کنند، واقعا دنبال جواب نیستند. خیلی از کسانی که به کتاب مقدس حمله می کنند، حتی جواب را می دانند، اما کماکان به حملات سطحی و قدیمی خود ادامه می دهند.
پس وقتی کسی از ما دربارة اشتباهات کتاب مقدس می پرسد، چه باید بکنیم؟ 1) با دعا کلام خدا را مطالعه کنیم و ببینیم آیا راه حل ساده ای هست. 2) با استفاده از تفاسیر درست کتاب مقدس، کتابهای در مورد دفاع از کتاب مقدس، و وب سایتهای تحقیقاتی دربارة کتاب مقدس، دربارة آنها تحقیق کنیم. 3) از شبانان و رهبران کلیسایمان بپرسیم و ببینیم آیا آنها راه حلی دارند. 4) اگر بعد از طی قدم های 1،2 ، و 3 هنوز جواب واضحی نداریم، فقط باید به خدا اعتماد کنیم که کلام او حقیقت می باشد و جوابی وجود دارد که هنوز کشف نشده است. (2 تیموتاوس 2 : 15 ، 3 : 16-17)
آیا کتاب مقدس اشتباه دارد، ضدو نقیض است، و یا هماهنگی در آن نیست؟
سوال: آیا کتاب مقدس مربوط به زمان حاضر می شود؟
جواب: عبرانیان 4 : 12 می گوید، "زیرا کلام خدا زنده و مقتدر و برنده تر است از هر شمشیر دو دم و فرو رونده تا جدا کند نفس و روح و مفاصل و مغز را و ممیز افکار و نیتهای قلب است." در حالیکه کتاب مقدس در حدود 1900 سال پیش کامل شد، صحت و ارتباط آن با زمان حاضر دست نخورده باقی مانده است. کتاب مقدس تنها منبع صحیح از مکاشفة خدا دربارة خود و نقشه اش برای انسان است که به ما داده.
کتاب مقدس شامل اطلاعات بسیار زیادی دربارة دنیای طبیعی است که بوسیلة دانشمندان و تحقیقات آنها تایید شده است. بعضی از این قسمتها شامل لاویان 17 : 11، جامعه 1 : 6-7 ، ایوب 36 : 27-29، مزمور 102 : 25-27 و کولسیان 1 : 16-17 می باشند. همچنانکه داستان نقشة نجات خداوند برای انسان باز و بیان می شود، داستان شخصیتهای مختلف زیادی بطور واضح و دقیق توضیح داده می شود. در این نوشته ها، کتاب مقدس اطلاعات زیادی دربارة رفتار انسان و تمایلات او می دهد. تجربة هر روزة ما نشان می دهد که این اطلاعات دربارة شرایط انسان دقیقتر و وسیعتر از کتابهای روانشناسی می باشد. خیلی از حقایق تاریخی که در کتاب مقدس ثبت شده اند بوسیلة منابع خارج از کتاب مقدس تایید شده اند. تحقیقات تاریخی اغلب تشابه بسیار زیادی بین نوشته های کتاب مقدس و نوشته های خارج از کتاب مقدس دربارة همان وقایع را نشان می دهند.
بهر حال، کتاب مقدس یک کتاب تاریخی، یا یک کتاب روانشناسی، و یا یک مجلة علمی نیست. کتاب مقدس توضیحی است که خدا دربارة اینکه او کیست و چه خواسته و نقشه ای برای انسانها دارد، به ما داده است. مهمترین قسمت این مکاشفه داستان جدایی ما از خدا بوسیلة گناه است و اینکه او ترمیم رابطه اش با ما را بوسیلة قربانی کردن پسرش عیسی مسیح بر صلیب مهیا کرد. نیاز ما برای نجات و خواست خدا برای برقراری رابطه با ما تغییر نمی کند
کتاب مقدس محتوی اطلاعات زیاد، دقیق و مطابق زمان ماست. مهمترین پیغام کتاب مقدس-نجات و آزادی از گناه- بصورت جهانی و تا ابد مربوط به نسل انسان است. کلام خدا هیچوقت از مد نمی افتد، و بهتر هم نمی شود. فرهنگ ها عوض می شوند، قوانین عوض می شوند، نسلها می آیند و می روند، اما کلام خدا به همان اندازه که مربوط به زمان نوشته شدن آن بود، مربوط به زمان حال هم هست. تمام کلام خدا الزاما به همان شکل آن زمان مربوط به زمان حال نیست، اما در همة کلام خدا حقایقی هست که می توانیم و باید امروزه در زندگیمان بکار ببریم.
آیا کتاب مقدس مربوط به زمان حاضر می شود؟
سوال: در چه وقت و چگونه کتاب مقدس درست شد؟
جواب: کلمة "بنیاد" برای کتابهایی استفاده می شود که با الهام روح خدا نوشته شده اند و جزئی از کتاب مقدس هستند. تعیین این بنیاد اول بوسیلة روحانیون و معلمان یهودی و بعدها بوسیلة مسیحیان اولیه بود. در نهایت، خدا بود که تصمیم گرفت چه کتابهایی در کتاب مقدس بیاید. یک کتاب از وقتی خدا نوشتن آنرا الهام می کرد جزئی از بنیان می شد. در واقع خدا پیروانش را متقاعد می کرد چه کتابهایی جزو کتاب مقدس باشند.
در مقایسه با عهد جدید، اختلاف کمتری دربارة بنیاد عهد عتیق بود. یهودیان مومن انبیای خدا را تشخیص می دادند و نوشته های آنها را بعنوان الهام خدا قبول می کردند. در حالیکه بحث های غیر قابل انکاری هم دربارة بنیاد عهد عتیق تا 250 سال بعد از میلاد مسیح وجود داشت، اما دربارة بنیاد کتاب مقدس یهودیان تقریبا توافق جهانی بود. تنها موردی که تا به امروز باقی ماند بحث بربعضی نوشته های خارج از کتاب مقدس است (آپو کریفا). عدة زیادی از معلمان یهود آنها را مدارک خوب مذهبی و تاریخی می دانند، اما نه در سطح کتاب مقدس.
در مورد عهد جدید، مراحل تشخیص و جمع آوری در قرن اول کلیسای مسیحی شروع شد. در همان اوایل، بعضی از کتب عهد جدید مشخص شدند. پولس نوشته های لوقا را هم اقتدار با عهد عتیق معرفی کرد (1 تیموتاووس 5 : 18، خروج 25 : 4 و لوقا 10: 7). پطرس نوشته های پولس را بعنوان کلام خدا اعلام کرد (2 پطرس 3 : 15-16). بعضی از کتابهای عهد جدید در بین کلیساها می گشتند (کولسیان 4 : 16، 1 تسالونیکیان 5 : 27). رهبر مسیحیان در آن زمان حداقل به هشت کتاب عهد جدید اشاره کرد (95 سال بعد از میلاد مسیح). تئوفوروس یکی از اولین رهبران مسیحیت هفت کتاب عهد جدید را معرفی کرد (115 سال بعد از میلاد مسیح). پولیکارپ یکی از شاگردان یوحنای رسول، 15 کتاب را معرفی کرد (108 سال بعد از میلاد مسیح). بعدها، ایرِنائوس یکی دیگر از پدران کلیسای اولیه 21 کتاب را ذکر کرد (185 سال بعد از میلاد مسیح). هیپولیتوس 22 کتاب را مشخص کرد (170-235 سال بعد از میلاد مسیح). کتابهای عهد جدید که از همه بیشتر دربارة آنها بحث بود، عبرانیان، یعقوب، 2 پطرس، 2 یوحنا، و 3 یوحنا بودند.
اولین "بنیاد" اصل موراتورین بود، که در سال 170 بعد از میلاد مسیح به انجام رسید. اصل موراتورین همة کتابهای عهد جدید بود بغیر از عبرانیان، یعقوب، و 3 یوحنا. در سال 363 بعد از میلاد مسیح مجتمع لاودکیه که مشتمل بر 30 رهبر بود اعلام کرد که فقط عهد عتیق (به همراه آپوکریفا) و 27 کتاب عهد جدید باید در کلیساها خوانده شوند. مجتمع هیپو که مجتمع کلیسای آفریقایی بود (در سال 393 بعد از میلاد مسیح) و مجتمع کارتِج (در سال 397 بعد از میلاد مسیح) هم همان 27 کتاب را بعنوان کلام خدا تایید کردند.
این مجتمع ها اصول مشابهی را برای تعیین اینکه کدام کتابهای عهد جدید حقیقتا از الهام روح خدا هستند، دنبال می کردند: 1) آیا نویسندة آن از حواریون یا بسیار نزدیک به حواریون بود؟ 2) آیا کتاب از طرف عدة زیادی در بدن مسیح مورد قبول است؟ 3) آیا کتاب در هماهنگی با اصول ایمان و تعالیم اولیه هست؟ 4) آیا کتاب از استاندارد بالای اخلاقی و ارزشهای روحانی که نشاندهندة کار روح القدس است، بهره مند می باشد؟ دوباره، بسیار مهم است که بیاد داشته باشیم کلیسا "بنیاد" را تعیین نکرد. هیچ مجتمع کلیسای اولیه این تصمیم را نگرفت. تنها خدا بود که تعیین کرد چه کتابهایی در کتاب مقدس باشد. درواقع خدا تصمیم گرفت و آنرا به پیروانش القاء کرد. انسان در مراحل جمع آوری کتابهای کتاب مقدس دچار اشتباه می شود، اما خدا با قدرت خود و علی رغم سرسختیها و اهمال کاریهای انسان، باعث شد که کلیسای اولیه کتابهایی را که او الهام کرده بود بشناسند.
در چه وقت و چگونه کتاب مقدس درست شد؟
سوال: راه صحیح مطالعة کتاب مقدس چیست؟
جواب: درک معنی کلام خدا یکی از مهمترین کارهاییست که یک ایماندار در زندگیش بعهده دارد. خدا به ما نمی گوید که ما فقط باید کلام را بخوانیم. ما باید آنرا یاد بگیریم و آنرا درست بکار ببریم (2 تیموتاووس 2 : 15). مطالعه و یادگیری کلام خدا کاری سخت است. اگر آن را سر سری و با یک نظر بخوانیم، گاهی نتایج بسیار اشتباهی به ما می دهد. بنابراین، خیلی حیاتیست که چند اصل را در نظر بگیریم تا معنی درست کلام را درک کنیم.
اول، شاگرد کتاب مقدس باید دعا کند و از روح القدس بخواهد که درک کلام به او بدهد، چون این یکی از کارهای اوست. "ولیکن چون او یعنی روح راستی آید شما را بجمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلم نمی کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده بشما خبر خواهد داد" (یوحنا 16 : 13). همانطور که روح القدس شاگردان را هدایت کرد تا عهد جدید را بنویسند، همانطور هم ما را در درک آنها کمک می کند. بیاد داشته باشید، کتاب مقدس کتاب خداست، و ما باید از او معنی آنرا بپرسیم. اگر شما یک مسیحی هستید، نویسندة کلام خدا – روح القدس – در شما ساکن است و می خواهد که شما آنچه او نوشته درک کنید.
دوم، ما نباید یک قسمت از کلام را برداریم و خارج از متن و مفهوم آیات قبل و بعد از آن، سعی کنیم آنرا معنی نماییم. در حالیکه همة کلام خدا از اوست (2 تیموتاووس 3 : 16 ، 2 پطرس 1 : 21)، خدا از شاگردان استفاده کرد که آنها را بنویسند. این مردان متنی در فکرشان بوده، هدفی برای نوشتن و موضوع خاصی داشتند که باید در مورد آن می نوشتند. ما باید تاریخچة هر کتاب کتاب مقدس را یاد بگیریم و ببینیم چه کسی آنرا نوشته، خطاب به چه کسانی نوشته شده، چه وقت نوشته شده، و چرا نوشته شده است. درضمن باید بگذاریم نوشته خودش با ما صحبت کند. گاهی اوقات مردم آنچه خود از معنی کلمات درک می کنند به آن نوشته ها نسبت می دهند تا آن تفسیری را که می خواهند بدست بیاورند.
سوم، ما نباید در مطالعة کتاب مقدس سعی کنیم بتنهایی آنرا تفسیر کنیم. این غرور است که ما فکر کنیم دسترنج دیگران که یک عمر در مطالعة کتاب مقدس گذرانیده اند، درک و اطلاعاتی به ما نمی دهد. بعضی از مردم، به اشتباه، به کتاب مقدس اینطور نگاه می کنند که می توانند تنها به روح القدس تکیه کرده تمام حقایق مخفی کلام را کشف کنند. مسیح، با دادن روح القدس، عطایای روح را هم به بدن مسیح داد. یکی از این عطایا عطای تعلیم است (افسسیان 4 : 11-12، 1 قرنتیان 28:12). این معلمها را خداوند داده تا به ما کمک کنند تا کلام خدا را درست بفهمیم و اطاعت کنیم. همیشه حکمت در این است که کلام خدا را با ایمانداران دیگر مطالعه کنیم، و به همدیگر کمک کنیم که حقایق کلام خدا را در زندگیهایمان بکار ببریم.
بنابراین، خلاصه، راه درست مطالعة کلام چیست؟ اول، در دعا و فروتنی، باید برای درک کلام به روح القدس تکیه کنیم. دوم، باید همیشه کلام را در متن آن تفسیر کنیم و بدانیم که کتاب مقدس خودش خودش را توضیح می دهد. سوم، باید به زحمات مسیحیان دیگر چه در گذشته و چه حال که می خواسته اند کتاب مقدس را بطور صحیح مطالعه کنند، احترام بگذاریم. بیاد داشته باشید، خدا نویسندة کتاب مقدس است و او می خواهد ما آنرا بفهمیم.
راه صحیح مطالعة کتاب مقدس چیست؟
سوال: اینکه کتاب مقدس الهام روح خداست یعنی چه؟
جواب: وقتی مردم دربارة کتاب مقدس می گویند که الهام روح خداست، آنها به این اشاره می کنند که خدا نویسندگان کتاب مقدس را با روح خود تحت تاثیر قرار داد بطوری که آنچه آنها نوشتند دقیقا کلام خدا بود. در متن کتاب مقدس، کلمة "الهام" یعنی "خدا دمید." الهام یعنی کتاب مقدس واقعا کلام خداست و این مطلب کتاب مقدس را در میان بقیة کتابها منحصر بفرد می سازد.
در حالیکه دیدهای مختلفی دربارة میزان دخالت روح خدا در نوشته های کتاب مقدس وجود دارد، اما شکی نیست که کتاب مقدس خودش ادعا می کند که هر لغت آن از طرف خداست (1 قرنتیان 2 : 12-13، 2 تیموتاووس 3 : 16-17). این دید از کتاب مقدس اغلب به الهام "وِربال پِلِناری" یا الهام لغت به لغت تمام کتاب مقدس معروف است که معنی آن این است که روح القدس کلام خود را با دقت کامل و به زبان اولیة آن زمان به پیروانش بطور مافوق طبیعی القاء کرد در حالیکه عقل، شخصیت، احساسات، سبک نوشتن و سایر عوامل در بیان مطلب دست نخورده ماندند. و معنی آن این است که الهام در هر کلمة آن بوده است نه فقط مفهوم یا ایدة آن و اینکه الهام مربوط به تمام قسمتهای کتاب مقدس است. بعضی از مردم عقیده دارند که فقط قسمتهایی از کتاب مقدس الهام خداست و یا ایدة قسمتهایی از آن که در مورد مسائل مذهبیست الهام اوست، اما این عقاید مطابق با ادعای کتاب مقدس در مورد خودش نیستند. اساسی ترین خصوصیت کلام خدا الهام تمامی و لغت به لغت آن است.
اینکه چقدر از کلام خدا از الهام روح اوست در 2 تیموتاووس 3 : 16 بیان شده است "تمامی کتب از الهام خدا است و بجهه تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است. تا مرد خدا کامل و بجهه هر عمل نیکو آراسته بشود." این آیه به ما می گوید که خدا همة کتاب مقدس را الهام کرد و برای ما مفید است. نه فقط قسمتهایی که در رابطه با اصول مذهبیست الهام روح خداست، بلکه هر کلمة آن از پیدایش تا مکاشفه. چون کتاب مقدس از روح خدا الهام شده است، پس اقتدار دارد که اصول ایمان را تثبیت کرده، برای تعلیم انسان در مورد داشتن رابطة صحیح با خدا کافیست. کتاب مقدس ادعا می کند که نتنها الهام روح خداست، بلکه قدرت مافوق طبیعی دارد که ما را عوض کند و "کامل" بسازد. چه چیزی بیشتر از این می خواهیم؟
آیة دیگری که در مورد الهام روح خدا در کتاب مقدس است 2 پطرس 1: 21 است. این آیه به ما کمک می کند درک کنیم که خدا از انسانها، شخصیت های منحصر بفرد آنها و سبک نگارش آنها استفاده کرد، خدا خودش هر لغتی را که می نوشتند الهام کرد. عیسی خودش الهام کامل و لغت به لغت کتاب مقدس را تایید کرد وقتی گفت، "گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما می گویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزة یا نقطة از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود." (متی 5 : 17-18). در این آیات، عیسی به دقیق بودن کتاب مقدس و جزئیات آن تا حد نقطه و همزه تاکید می کند، چون کلام خداست.
چون کتاب مقدس کلام الهام شدة خداست، ما می توانیم این نتیجه را بگیریم که اقتدار دارد و بدون عیب است. دید صحیح از خدا ما را به دید صحیح از کلام می رساند. چون خدا قادر مطلق و دانا و کامل است، کلام او هم همین خصوصیات را دارد. آیاتی که الهام خدا بودن کتاب مقدس را تایید می کنند، بی عیبی و اقتدار آن را هم تثبیت می کنند بدون شک کتاب مقدس آنچه که ادعا میکند هست، یعنی کلام مقتدر و غیر قابل انکار خدا به انسان.
اینکه کتاب مقدس الهام روح خداست یعنی چه؟
سوال: چرا باید کتاب مقدس را خوانده مطالعه کنیم؟
جواب: ما باید کتاب مقدس را خوانده مطالعه کنیم چون کلام خداست. کتاب مقدس حقیقتا "نفس خداست" (2 تیموتاووس 3 :16). بعبارت دیگر، کلام خدا به ماست. فلاسفه سوالات زیادی کرده اند که خدا آنها را در کتاب مقدس به ما جواب داده است. هدف از زندگی چیست؟ من از کجا آمدم؟ آیا زندگی بعد از مرگ وجود دارد؟ چطور به بهشت بروم؟ چرا دنیا پر از شرارت است؟ چرا من برای خوبی کردن با خود کَلَنجار می روم؟ بعلاوة این سوالات بزرگ، کتاب مقدس نصایح عملی در موارد زیر می دهد: من در یک همسر باید دنبال چه چیز بگردم؟ من چطور یک ازدواج موفق داشته باشم؟ من چطور می توانم یک دوست خوب باشم؟ من چطور می توانم پدر و مادر خوبی باشم؟ موفقیت چیست و من آنرا چطور بدست بیاورم؟ من چطور عوض شوم؟ در زندگی واقعا چه چیز مهم است؟ من چطور زندگی کنم که مجبور نشوم با پشیمانی به عقب نگاه کنم؟ من چطور موقعیتهای نا منصفانه و وقایع بد را حل و فصل کنم تا زندگی پیروزمندانه داشته باشم؟
ما باید کتاب مقدس را خوانده و مطالعه نماییم، چون بدون عیب و کاملا قابل اعتماد است. کتاب مقدس در میان کتابهایی که "مقدس" خوانده شده اند منحصر بفرد است، چون فقط درس اخلاق نمی دهد و نمی گوید به من اعتماد کن، بلکه ما می توانیم صدها نبوتی را که با جزئیات آنها در کتاب مقدس است، وقایع تاریخی که در آن ذکر شده، و امور علمی که به آنها اشاره شده است به محک بگذاریم. کسانی که می گویند کتاب مقدس اشتباه دارد گوششان را به حقیقت بسته اند. روزی عیسی پرسید کدام آسان تر است، "گناهانت بخشیده شد یا بلند شو و رختخوابت را بردار و برو." بعد ثابت کرد که قدرت دارد گناهان را ببخشد (چیزی که ما نمی توانیم با چشممان ببینیم) او اینکار را با شفای مرد مفلوج انجام داد (چیزی که اطرافیان او می توانستند به چشم ببینند.). به همینگونه، به ما اطمینان داده شده است که کلام خدا دربارة مسائل روحانی که نادیدنیست حقیقت است، وقتیکه می بینیم آنچه که در آن دیدنیست مثل وقایع تاریخی، علمی، و نبوتی دقیق و حقیقت است.
ما بایدکتاب مقدس را خوانده و مطالعه نماییم، چون خدا عوض نمی شود و طبیعت انسان هم عوض نمی شود، کتاب مقدس همانقدر به زندگی ما مربوط است که در زمان نوشته شدن آن به زندگی مردم آن زمان مربوط بود. در حالیکه تکنولوژی عوض می شود، طبیعت و خواسته های انسان عوض نمی شود. ما وقتی روند تاریخ کتاب مقدسی را می خوانیم، چه رابطة تک تک و چه بعنوان یک جمع، می بینیم "زیر آفتاب هیچ چیز تازه ای نیست" (جامعه 1 : 9). و در حالیکه انسان بطور کلی همیشه دنبال محبت و ارضاء در جاهای اشتباه می گردد، خدا-خالق خوب و پر فیض ما-به ما می گوید که برای ما شادی ابدی می آورد. کلام مکشوف شدة او، کتاب مقدس، آنقدر مهم است که عیسی دربارة آن گفت، "انسان نه محض نان زیست می کند بلکه بهر کلمة که از دهان خدا صادر گردد" (متی 4 : 4). بعبارت دیگر، اگر بخواهیم زندگی کاملی داشته باشیم، چنانکه خدا می خواهد، باید به کلام خدا گوش داده آنرا انجام دهیم.
ما باید کتاب مقدس را خوانده و مطالعه کنیم، چون تعالیم غلط بسیار زیادی در دنیا وجود دارد. کتاب مقدس به ما محکی می دهد تا با آن بتوانیم بین حقیقت و اشتباه فرق بگذاریم. به ما می گوید که خدا کیست. داشتن تصور غلط از خدا مثل پرستیدن یک بت و یا پرستیدن خدای دروغین است یعنی ما چیزی را می پرستیم که او نیست. کتاب مقدس به ما می گوید که چطور حقیقتا می توان به بهشت رفت و این با اعمال خوب، با تعمید و یا با کارهای دیگری که ما انجام می دهیم نیست (یوحنا 14 :6، افسسیان 2: 1-10، اشعیاء 53:6، رومیان 3 : 10-18و 5: 8و 6 : 23و 10: 9-13). در همین روند، کلام خدا به ما نشان می دهد چقدر خدا ما را دوست دارد (رومیان 5 : 6-8 ، یوحنا 3 : 16). و درک این مطلب ما را بسوی محبت او می کشاند (1 یوحنا 4 : 19).
کتاب مقدس ما را برای خدمت به خدا مجهز می کند (2 تیموتاووس 3 : 17، افسسیان 6 : 17، عبرانیان 4 :12). به ما کمک می کند که چطور از گناهانمان و نتایج آنها نجات بیابیم (2 تیموتاووس 3 :15). تمرکز روی کلام خدا و اطاعت از تعالیم آن در زندگی ما موفقیت می آورد (یوشع 1 : 8، یعقوب 1 : 25). کلام خدا به ما کمک می کند که گناه را در زندگیمان ببینیم و از آنها رهایی بیابیم (مزمور 32: 8، 119: 99، امثال سلیمان 1 : 6 ). کتاب مقدس ما را از تلف کردن وقت و زندگیمان بر روی چیزهای ناپایدار باز می دارد (متی 7: 24-27).
خواندن و مطالعة کتاب مقدس به ما کمک می کند تا در هر وسوسه ای ماورای آن طعمة جذاب در گناه یعنی آن قلاب دردناک را ببینیم تا از اشتباهات دیگران یاد بگیریم و خودمان آنها را تکرار نکنیم. تجربه معلم خوبیست، اما وقتی پای درس گرفتن از گناه می افتد، خیلی یاد گرفتن آن سخت است. خیلی بهتر است که از اشتباهات دیگران یاد بگیریم. در کتاب مقدس شخصیت های زیادی هستند که می توان از آنها یاد گرفت. خیلی از آنها در مراحل مختلف زندگیشان هم الگوی مثبت و هم الگوی منفی هستند. مثلا داوود وقتی جلیات را شکست داد، به ما یاد می دهد که خدا بزرگتر از همه چیزهایی است که از ما می خواهد با آنها مواجه شویم (1 سموئیل 17)، در حالیکه وقتی در مقابل گناه با بتشیبع شکست خورد و با او زنا کرد نشان می دهد که نتیجة یک لحضه لذت گناه چقدر طولانی و وحشتناک است (2 سموئیل 11).
کتاب مقدس کتابیست که نباید فقط آنرا خواند، بلکه کتابیست برای یادگیری تا آنرا بکار ببریم. وگرنه، مثل این است که غذا را در دهان گذاشته بدون اینکه آنرا بجویم، تف کرده بیرون بدهیم- در اینصورت هیچ مادة غذایی به بدن ما نمی رسد. کتاب مقدس کلام خداست. به همین منوال مثل قوانین طبیعت محکم و استوار است. ما می توانیم آنرا ندیده بگیریم، اما به ضرر خود کار می کنیم، مثل اینکه قوانین جاذبة زمین را ندیده بگیریم. هر چقدر بگوییم هنوز هم نمی توانیم به اندازه کافی اهمیت کتاب مقدس را در زندگیمان تاکید کنیم. یادگیری کتاب مقدس را می توان با استخراج طلا مقایسه کرد. اگر ما کمی سعی کنیم و فقط در جویبارها شنها را غربال کنیم، فقط کمی خاک طلا بدست می آوریم. اما وقتی سعی بیشتر نماییم و عمیق تر حفاری کنیم، برای آن زحمتی که کشیدیم طلای بیشتری بدست می آوریم.
چرا باید کتاب مقدس را خوانده مطالعه کنیم؟